گل سرخ شکسته (منصوراميني)

ارائه مطالب در مورد هر موضوعي

تبلیغات در سایت ما
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما

تبلیغات سایت

گل سرخ شکسته (منصوراميني)

دل آن یار جانی را شکستم
پشیمان گشتم و در غم نشستم
به خود گفتم که یار از دست من رفت
به روی دل در امید بستم
اگر چه شیشه ی عمر من او بود
زدم این شیشه را مستانه بر سنگ
چورفت از پیش من با چشم گریان
به چشمم شد زمین و آسمان تنگ
چو با من قهر شد قهری دل انگیز
تو گویی چون پلنگی خشمگین بود
بدست خود گلی پرپر نمودم
که هر برگش مرا دنیا و دین بود
گلی را بی سبب از دست دادم
که اوپاتا به سر مهر و وفا بود

دو چشم مست مخمورسیاهش
دوتادریای لبریز از حیا بود
گذشت از روز هجرانش شبی چند
شبی پرتاب و چون روز محشر
ولی آن ماه تابانم نیامد
ومن درمانده چشمم خیره بر در
چو روز یازده از مهر آمد
تکان خوردم چو در را باز کردم
نمی دانی چه شد یا من چه دیدم
دوباره عمر نو آغاز کردم
گلی زیبا و سرخ اما شکسته
کسی افکنده در دفتر از آن دور

بروی برگ گل دیدم نوشته
که  میلادت مبارک باد منصور

منصور امینی باغبهادرانی


مطالب مرتبط

بخش نظرات این مطلب


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: